نامه انگلیسی غیر رسمی دختری که احساس می کند شبیه سیندرلاست
در این پست ایمیل و نامه انگلیسی دختری را می خوانیم که به مشاور روانشناس خود نوشته و در آن تقاضای راهنمایی کرده است. در ادامه متن انگلیسی به همراه ترجمه فارسی نامه غیر رسمی را می خوانید. همراه با خواندن نامه لغات، عبارات و گرامر آموزش داده می شوند که می توانند برای نگارش و مکاتبه انواع نامه غیر رسمی ، آزمون آیلتس و تافل مفید باشند.
Dear Consultant: I live with my dad and my brother. My mother passed away when I was very young, and I was pretty much raised by my dad (with the help of family, of course).
Dad always took great care of me, or so I thought when I was younger. Now that I am older, I realize he has made me the little “domestic” of his house. He makes me do dishes, clean my room, and he badgers me about my weight. He says if I would just lose weight, guys would love me.
مشاور عزیز: من با پدر و برادرم زندگی می کنم. مادرم وقتی که خیلی جوان بودم فوت کرد، و من تقریبا توسط پدرم بزرگ شدم (البته با کمک خانواده ام).
پدر همیشه از من مراقبت می کرد، یا اینکه حداقل من وقتی جوانتر بودم اینطور فکر می کردم. حالا که بزرگتر شده ام، میفهمم که او من را “اهلی” خانه اش کرده است. او مرا مجبور می کند که ظرف ها را بشویم، اتاقم را تمیز کنم و به خاطر وزنم سر به سرم می گذارد. او می گوید که اگر وزن کم کنم، پسرها عاشقم خواهند شد.
He goes out with my older brother to baseball games, car shows and just about anywhere else. I’m not included. I don’t mind doing my share of housework, but it has become unfair. My brother is only a few years older than I am, yet he has almost no responsibilities, and Dad gives him everything (his old car, pays to go to baseball games, dinner, etc.) while I must buy my necessities.
او با برادر بزرگترم به بازی بیسبال، نمایشگاه ماشین و تقریبا هرجای دیگری می رود. من اصلن به حساب نمی آیم. من از انجام کارهای خانه که به من مربوط است ناراحت نمی شوم، اما غیرمنصفانه شده است. برادرم فقط چند سال از من کوچکتر است، اما هنوز هیچ مسئولیتی ندارد، و پدر به او همه چی می دهد (ماشین قدیمیش، پول رفتن به بازی بیسبال، شام و غیره) در حالی که من خودم باید مایحتاجم را بخرم.
I know Dad loves and cares about me, but over the last year or two I feel it’s gotten worse. When I bring up the inequality between my brother and me, he claims I’m being “bad-tempered”. I think he is unreasonableand I don’t know how to address it with him. Please help me. Sara
من می دونم که پدر عاشقم است و به من اهمیت می دهد، اما از یکی دو سال پیش احساس می کنم که بدتر شده است. وقتی که از نابرابری بین برادرم و خودم می گویم، او می گوید که داری “بد خلق” می شوی. من فکر می کنم که او بی منطق است و نمی دانم که چطور این را به او بگویم. لطفا کمکم کنید. سارا.
DEAR Sara: Your father appears to have created a “boys club” with your sibling that you aren’t welcome to join, and badgering you about your weight is not only cruel but counterproductive. Men do not fall in love with women because they are skinny. Other, more important, qualities enter into it, whether your dad chooses to recognize that fact or not.
سارای عزیز: پدر تو انگار که با برادرانت “گروه پسرها” درست کرده و از تو برای پیوستن استقبال نمی شود، و مسخره کردن تو به خاطر وزنت نه تنها بی رحمانه است بلکه دارای اثرات معکوس نیز هست.
Ask your aunts and female friends to help you and marshalyour army and confront him together about how he is treating you. Perhaps if he hears a chorus he will pay attention. It’s worth a try. However, if that doesn’t raise his consciousness, consider making other living arrangements as soon as you are 18.
از خاله و عمه و دوستان مونث خود بخواه که کمکت کنند و ارتش خود را مهیا کن تا با هم با پدرت در مورد نحوه رفتارش با تو مقابله کنید. احتمالا اگر همصدایی را بشنود، توجه کند. ارزش امتحان کردن را دارد. با این حال اگر این کار بصیرت او را افزایش نداد، می توانی به فکر زندگی به نوع دیگری باش، به محض اینکه 18 سالت شد.